نشست دوم : تهران در داستان
مکان : تهران
با حضور؛ مهدی یزدانیخرم (نویسنده)
روژیا فروهر (معمار)
دبیر نشست: مجید منصوررضایی
تاریخ شروع : 10 اسفند 1396 ساعت : 9:30 تاریخ پایان : 10 اسفند 1396 ساعت : 16:00 ظرفیت : 1 نفر قیمت : 0 توماندر نشست دوم تهرانخوانی بهاران به دبیری مجید منصوررضایی، مهدی یزدانیخرم و روژیا فروهر پیرامون تهران در داستان گفت و گو کردند.
در آغاز این نشست، مجید منصوررضایی از توسعه تهران در دوره پهلوی اول و دوم ذیل جریان مدرنیزاسیونی سخن گفت که موجبات تغییر شکل ظاهری و کاکردی تهران را سبب شدند. دورهای که درآن حصارهای تهران قاجاری فرو ریخت و تهران توسعهای بیحد را تجربه کرد. همپای تغییرات یاد شده، جریان مدرنیته سبب تغییر سبک زندگی تهراننشینان شد و اسباب و اثاثیهی سبک زندگی نو چهرهی شهر را تغییر داد.
در ادامه نشست، منصوررضایی از میهمانان تهرانخوانی پرسید:
ـ چگونه یک شهر (تهران) میتواند منبعی الهامبخش برای یک نویسنده باشد؟
ـ آیا نویسنده ایرانی توانسته تهران را در داستانهایش مورد خوانش قرار دهد؟
ـ چه رویکردهای مسلطی به تهران از سوی نویسندگان در دورههای زمانی مختلف قابل شناسایی است؟
ـ چرا تهران در بسیاری از نمونههای داستانی، کارکتری ضدآرمانشهری دارد؟
ـ آیا تهران حاضر در داستانهای فارسی توانستهاند شخصیتی واقعی از این شهر را بازنمایی کنند؟
روژیا فروهر در گفتگوی خود مبتنی بر قرایتی شخصی از کتاب «اسطوره تهران» جلال ستاری، لازمه بازنمایی تهران در ادبیات را تغییر نگاه به خلق آثار با توجه به ویژگی مختص عصریت دانست. از نظر فروهر، تهران نمیتواند همیشه اسطورههای قدیمی خود را حفظ کرده و جهت حضور نیازمند تولید اسطورههای جدیدی است. فروهر مواجههی نویسنده با تهران امروزی را یک برخورد سطحی دانست که در آن شهر باید به چیزی بیشتر از یک بکگراند تبدیل شود. ایشان در بخش دوم سخنان خود به تجربه بین روایت و طراحی اشاره کردند و به عنوان نمونه به توضیخ بخشی از تولیدات دانشجویان معماری خود مبتنی بر این رویکرد پرداختند.
مهدی یزدانیخرم دربارهی نسبت تهران و داستان به واکاوی دقیقی از بحث از خلال مرور منتخبی از داستانهایی بلند پرداخت. داستانهایی که ردپای تهران در آنها قابل شناسایی بود. یزدانیخرم درباره تهران معتقد است، روح تهران از داستانهای صادق هدایت قابل مشاهده است و تصویری که او از تهران در داستانهایش ساخته، تصویری قالب است کهسالهای سال در ادبیات داستانی تهران باقی مانده. تصویری که تا پایان دهه ۴۰ تصویر پرتکرار تهران در ادبیات است. تصویری نادوست داشتنی و به عنوان شهری مملو از گناه و ترس؛ همان طور که برای هدایت بود. یزدانیخرم در سیر بررسی خود از تهران در داستان، تهران را شهری دوباره متولد شده در دهه ۸۰ دانست که نویسندگان جوانی از نو به کشف خیابانهایش پرداخته و رفتار سیاسی خود را در آن سامان دادند و این رفتارسیاسی به صورت محافظهکارانه به رمان شهری تبدیل شد.