فضا، زن و تجربهی تهران
گفت وگوی اختصاصی شنبهشهر با دکتر ترانه یلدا

شنبهشهر: دکتر ترانه یلدا، از زنان فعال در حوزه معماری و شهرسازی است که بیش از 30 سال تجربه حضور در طرحهای مختلف شهری را دارد. دکتر یلدا در کنار اقدامات حرفهای خود، همواره مسایل و مشکلات شهر تهران را با دیدی اجتماعی پیگیری و در پنجمین انتخابات شورای شهر تهران به عنوان یک متخصص شهری کاندیداتوری مستقل خود را اعلام کرد. روزگار جوانی دکتر یلدا مصادف با رویداد انقلاب 57 و به نوعی گذار از تهران پهلوی به تهران جمهوری اسلامی است. گفتگوی پیش رو، تلاشی است جهت واکاوی حضور زنان در فضاهای شهری تهران در پیش و پس انقلاب ۵۷.
- با آغاز دوره پهلوی اول شاهد تغییرات ساختاری در جامعه ایرانی هستیم. تهران مرکز این تغییرات است و روح تجدد و یا به شکل دقیقتر، مدرنیته سبب توسعه فضاهایی نو در شهر میشود. به نظر شما تغییرات حادث شده در تهران این دوره تا چه میزان سبب تسهیل حضور زنان در شهر میشود؟
به نظرم برای ورود به بحث بهتر است نیم نگاهی به حضور زنان در شهر دوره قاجار داشته باشیم. اگرچه در دوره قاجار شاهد حضور چشمگیر زنان در فضاهای شهری، در زمانها و مکانهایی خاص نیستیم اما این حضور از دوره پیش از مشروطه تغییر ماهیت داد؛ بطوریکه در دوره مشروطه، زنان به عنوان نیروهای پیشرو حضور داشته و شاهد نقش پر رنگ زنان در متن جنبش مشروطه و دیگر رویدادهای اجتماعی ـ سیاسی این دوران هستیم. اگر بخواهیم کمی جلوتر بیاییم در دوران پهلوی اول به دنبال اصلاحات عمومی در سطح جامعه، مانند تاسیس دانشگاهها، ادارات و مدارس، زنان با تجربهای نو از زندگی مواجه میشوند که بیشتر این تجربهها برآمده از غرب است. در واقع ما خیلی زود تفکر وپوشش غربی را پذیرفتیم و متاسفانه نتوانستیم هویت خود را حفظ کنیم. این موضوع از همان دوره قاجار و سفر شاه به خارج از ایران آغاز شد. شاه به اروپا رفت و لباس بالرینها را دید و بعد از آن تصمیم گرفت که زنان دربار و حرمسرا هم از این پوشش استفاده کنند. به گونهای که از لباس بالرینها فرانسوی با اقتباس در ایران شلیته درست شد. از طرف دیگر، دهه سی و چهل همراه شکوفایی مدرنیته و آغاز توسعه شهری تهران بود که سبب شکل گیری و معنا پیدا کردن حیات مدنی شد. حیاتی که امکان حضور و فعالیت زنان را بیش از هر دورهي دیگری در سطح جامعه ایجاد کرد. زنان در این دوره، با سرکردن کلاه و با پوشیدن لباسهای شیک و آلامد از پوششی منظم برخوردار شدند و در خیابانها و میدانهای شهری حضور پیدا کردند و حتی جایگاههای شغلی معتبری در جامعه کسب کردند. در این دوره، زنان به همراه خانواده و اطرافیان خود برای فراغت راهی فضاهای شهری شدند. در واقع نبض زندگی برای زنان در این دوره شکل میگیرد و زنان شرایط حضور در سطح شهر و استفاده از کافهها، رستورانها و پارکها را مییابند. کیفیت زندگی طبقه متوسط در دهه سی و چهل بالا بود، چرا که این طبقه در فضاهای شهری تهران آن دوره دارای حیات اجتماعی بودند و این تهران بود که این امکان را برای مردم ایجاد میکرد. به همین دلیل اگر ما شهر را به عنوان ساختمانها نبینیم و آن را جایی ببینیم که یکسری انسان درآن حضور داشته و روابطشان را شکل میدهند و در آن زندگی میکنند، می توان به نبض شهر دست یافت.
- اگر بپذیریم حضور زنان در فضاهای شهری تهران پهلوی اول، محدود به بخشی از زنان جامعه ـ عموما برآمده از طبقات اقتصادی و اجتماعی خاص ـ بود؛ همانگونه که اشاره داشتید به نظر در دوره پهلوی دوم، حضور زنان برای گروههای متکثرتری در فضاهای شهری ممکن شد. از تجربه زیستهی خود در فضاهای عمومی تهران پیش از انقلاب 57 بگویید؟
بله، امکان استفاده از فواید زندگی شهری به خصوص فضاهای عمومی در دوره پهلوی دوم برای زنان چه به لحاظ کمی و چه کیفی گسترش یافت. به عنوان مثال خانوادهها دخترانشان را به کلاسهای باله و موسیقی تازه گشایش یافته در شهر میفرستادند. به یاد دارم در دهه 30 من هم مثل بسیار دیگر دختران شهر در کلاسهای باله، واقع در محل تالار رودکی کنونی ثبت نام کرده بودم. همچنین به یاد دارم در دهه چهل که دبیرستانی بودیم، ما دختران جوان از پدر و مادرهای خود اجازه میگرفتیم تا به پلاسکو برویم که در آن فودکورت به تازگی افتتاح شده بود. طی دهه پنجاه موضوع Out Going مطرح شد که البته جا و فضای آن هم برای حضور زنان به تدریج از پیش فراهم شده بود. در واقع توسعه فضاهایی مناسب برای حضور گروههای مختلف در طول سالهای منتهی به انقلاب 57 در تهران رو به افزایش بود.
- با رخداد انقلاب 57، شاهد تغییرات بالاسری و چشمگیری در مناسبات اجتماعی جامعه هستیم. انقلاب و ایدیولوژی منبعث از آن، تعریفی جدید از چگونگی و چرایی حضور زن در فضاهای عمومی ارایه میدهد. گروهی از منتقدان معتقدند، با رخداد انقلاب 57 میزان حضور و دستیابی خرده فرهنگ جنسی زنان به فضاهای شهری، حداقل در دهه ۶۰ با نگاهی قهرگرایانه بوده است. تحلیل شما در این خصوص چگونه است؟
بنظرم اصلا چنین چیزی نبوده، چه بسا پس از انقلاب 57 حضور زنان در شهر بیشتر هم شد. افراد از هر طبقه اجتماعی که بودند بعد از انقلاب، احساس همگنی بیشتری کردند و این امر سبب شد تا خانوادهها مقابل حضور زنان و کارکردن آنها در جامعه چون دوره پیش از انقلاب که بسیاری از خانوادهها شرایط جامعه را برای حضور زنان و دختران مناسبی نمیدیدند حالا با دید مثبت تری به شهر نگاه کنند. اگر هم مشکلی وجود داشت کم کاری خود زنان بود که نخواستند در جامعه حضور پیدا کنند. من به یاد دارم، قبل از انقلاب امنیت زنان برای حضور در شهر کم بود. دکتر پرویزپیران در یکی از جلساتی که در خانه هنرمندان بود جملهای را مطرح کردند که در حافظه من باقی مانده با این مضمون که "ایرانیها در تمام طول تاریخ آزادی خود را به امنیتشان فروختهاند"، بر اساس این گزاره میشود ادعا کرد که همواره برای حضور زنان چه از جانب خودشان و یا خانواده بحث امنیت ارجح بوده و این مهم بعد از انقلاب در فضاهای شهری ارتقا یافت. به طور مثال کیفیت حمل و نقل عمومی برای خانمها در شهر خیلی بهتر شد و همین امر سبب افزایش حضور زنان در شهر شد.
- با انقلاب 57 شهرنشینی و در راس آنها تهراننشینی افزایش مییابد. همچنین در دهههای پس از انقلاب، شاهد گسترش حوزه شهرسازی در مملکت هستیم. در این سالها به نظر شما توسعه نسبی فضاهای شهری تهران آیا به مساله تسهیل حضور زنان در شهر توجه داشته است؟
من معتقدم، توجه به فضاهای عمومی بعد از انقلاب بیشتر شد. چرا که قبل از آن به سبب بزرگ بودن فضاهای مسکونی، بسیاری از فعالیتها در محدودهی خانه صورت میگرفت. خانهها حیاط داشتند و چندان به فضاهای بیرونی، نیاز نبود. بسیاری از ملاقاتها و دیدارها در خانهها انجام میشد. اما بعد از انقلاب با کوچکتر شدن اندازهی خانهها، نیاز به فضاهای عمومی بیشتر احساس شد. شهردار دورهی بعد از جنگ تهران، آقای کرباسچی، این موضوع را متوجه و در دستور کار شهرداری تهران قرار داد تا دیوارهای اطراف پارکها برداشته شود و فضاهایی عمومی به شکل آسانتری در اختیار مردم قرار گیرد. با این حال معتقدم شهرداری تهران میباید از اراضی در اختیار خود که جز فضاهای عمومی و عرصه عمومی است برای ایجاد مکانهای عمومی بیشتر، بهره ببرد. چرا که فارغ از کیفیت این فضاها، در حال حاضر ما در تهران با کمبود فضا رو به رو هستیم. به طور مثال در تهران چه تعداد مرکز محله وجود دارد؟ به جز میدانچههایی کوچک در نارمک، نازی آباد و سعادت آباد در دیگر محلههای شمالی و جنوبی شهر، تهران با کمبود جدی فضا مواجه است. از همین رو، گمان من این است اگر ما بتوانیم محلات و فضاهای درون محلههایمان را قویتر کنیم، و مراکز محلههایمان به گونهای باشد که پیاده در آن اولویت داشته و امنیت حضور پیاده و مسیرهای دوچرخه سواری فراهم شود، ارتباط جمعی و نسلی شکل میگیرد. به طور مثال درِ مدارس عصرها برای حضور خانوادهها باز باشد و پدران بتوانند با پسران خود فوتبال بازی کرده و دختران با مادران خود والیبال بازی کنند. به این ترتیب یک فضای درون محلهای به وجود میآید که مردم زیر چشم یکدیگر خواهند بود در این صورت امنیت و سایر کیفیتهای مدنظر شما بالا میرود و دیگر شاهد این امر نخواهیم بود که بشنویم به کودک یا زنی در فضایی آزاری رسیده است و شاید هم به تدریج امکان حضور شبانه زنان هم بوجود آید. از این رو، فارغ از بضاعت فضاهای عمومی شهر در جذب گروههای زنان، این حضور میباید از محلهها تمرین شود و محلههای تهران به جایی بدل شود که همه در ایجاد امنیت آن نقش داشته و از آن بهره ببرند.
- در یک دهه اخیر دیده میشود فضاهای نیمه عمومی شهر چون کافهها، مالها و دیگر فضاهای نیمه خصوصی بیشتر مورد اقبال گروههای زنان قرار گرفته و زنان به مصرف کننده مهم این فضاها بدل شدهاند. به نظر شما رغبت فزاینده زنان جهت حضور در این فضاها چگونه قابل تحلیل است؟
به گمانم این که بخواهیم این تصوررا جا بیندازیم که مال ها به عنوان فضاهایی بسته که با عنوان مراکز تجاری مطرحاند، مکانهای مناسبی هستند که به عنوان فضاهایی جدید توانستهاند پاسخگوی نوجوانان، جوانان و زنان باشند، امری نادرست است. به طور مثال در پاساژهایی مانند کوروش و چارسو که به واسطه باز شدن سینماها و کافهها در یک مکان توانستهاند به عنوان فضای عمومی موفق مورد استفاده نوجوانان و زنان قرار بگیرند، "معنا" وجود ندارد. به نظرم این لطف از سوی مالها به جامعه که در الویت اول فضایی تجاری میباشند، قابل تردید است. چرا که تنها اقشار خاصی میتوانند از آنها استفاده کنند. در صورتی که اگر این امر در خیابان رخ میداد گروههای متنوع تری از مزایای آن بهره میبردند و صرفا نمیتوان گفت چون این فضاها از امنیت نسبی برخوردارند، مکانهای بهتری بوده و بقیه را باید تشویق کرد که از این فضاها استفاده کنند. من این فضاها را در مسیری برخلاف تعریف فضای عمومی میدانم.
- اگر بپذیریم مالها در تقابل با فضاهای شهری (بازار،خیابان و...) قرار دارند، به نظر شما ساخت و توسعه سرسام آور چنین فضاهایی در شهر تهران چگونه قابل بررسی است؟
به نظر من این موضوع یک برداشت اشتباه است که فکر کنیم مالها فضاهای بهتری هستند. این کوتاهی است که از جانب شهرداری، مسئولان، معماران و طراحان شهری رخ میدهد که هنگام طراحی و ایجاد امکانات شهری به این نکته توجه نمیشود تا به گونهای طراحی کنیم که مردم در خیابانها و میدانها، راحتتر از فضاهای درون مالها باشند. از سویی دیگر مردم هم علاقه دارند تا به سبک غربی زندگی کنند، اما علت تاسیس مالها پر تعداد امروز در تهران به نظرم صرفا مساله پولشویی بوده و علت تاسیس آنها هیچ ارتباطی به کمبود فضاهای تجاری در تهران ندارد. از طرفی وقتی به مالها میرویم، مشاهده میشود که افراد به قصد خرید در آن حضور ندارند که برای دور زدن در آن حضور دارند؛ در واقع مالها سو تفاهمی بیش نیستند.
- شهرداری شهر تهران جهت افزایش حضور زنان در فضاهای شهری، در چند سال اخیر اقدام به تاسیس “پارک مادران” کرده و یا در سطح محلهها ساختمانهایی را تحت عنوان "شهر بانوها " ایجاد نموده است. به نظر شما تک جنسیتی کردن برخی از فضاهای عمومی، حضور زنان در شهر را تسهیل میکند؟
من چندین بار در خصوص این موضوع صحبت کردم و تا حدودی نظرم به این پارکها مثبت است. فارغ از دید مطالعات جنسیتی که در این باره مطرح میشود، اگر بخواهم تجربه شخصی خودم را از این پارکها بگویم متناسب با فشارهایی که بر روی زنان است و سختی زندگی که دارند ایجاد چنین پارکهایی که مخصوص آنها باشد به نظر گشایشی است تا زنان در این فضاها حضورآزادتری را تجربه کنند. ولی اگر بخواهیم از دید مطالعات جنسیتی صحبت کنیم من هم مخالفم تک جنسیتی کردن فضا هستم.
پر بازدید ترین ها

خیابان امین السلطانی که قوام یافت
نویسنده : مریم میرزایی
از تهران به طهران مرا راهی نشان ده!
نویسنده : مجید منصور رضایی
طلوعِ پایتختیِ تهران
نویسنده : مجید منصور رضایی
طلوعِ پایتختیِ تهران (بخش دوم)
نویسنده : مجید منصور رضایی
کسوف؛ نگاهی به نسبت سینما رادیوسیتی...
نویسنده : سعید احمدیان
میدان توپخانه، جلوهگاه زندگی شهر
نویسنده : مهنام نجفی
گفتوگوی اختصاصی با دکتر اسکندر مخت...
نویسنده : مجید منصور رضایی
زنان در دارالخلافهی ناصری
نویسنده : صحرا زاهد
حافظه می سوزانی، چند؟
نویسنده : مجید منصور رضایی
گفتوگوی اختصاصی با دکتر اسکندر مخت...
نویسنده : مجید منصور رضایی
مالها، مصرف فضا یا فضای مصرفی
نویسنده : کیارش کاظمی
مالوپاساژ؛ به مثابه زمین بازی
نویسنده : مجید منصور رضایی
ارزشی به نام «اکباتانی بودن»
نویسنده : حامد ولدخانی
گفتوگوی اختصاصی با دکتر اسکندر مخت...
نویسنده : مجید منصور رضایی