گفتوگوی اختصاصی با پروفسور علی مدنیپور - بخش دوم
***
فضا، کارکرد فضا و دگرگونی فضا در تهران

شنبهشهر: پروفسور علی مدنیپور [عضو هئیت علمی دانشكده معماری، برنامه ريزی و منظر دانشگاه نیوکاسل انگستان] را باید از برجستهترین اساتید و پژوهشگران حوزه شهرسازی در سطح بین المللی معرفی کرد. ایشان علاوه بر فعالیتهای آکادمیک، عضو هیات موسس واحد تحقيقات شهرهای جهانی دانشگاه نيوكاسل بوده و در پروژههای متعدد پژوهشی و اجرایی با مراکز و سازمانهای مختلفی از جهان همکاری داشتهاند. مداقه، پژوهش و تالیفات متعدد پروفسور مدنیپور بر موضوع "فضا"، ایشان را به یکی از صاحب نظران این موضوع بدل نموده است. از این رو، شنبهشهر گفتوگویی را ترتیب داد تا نظرات ارزشمند ایشان در خصوص «ماهیت و تغییر فضا در تهران» را جویا شود. اگرچه طرح مبحث فضا از ابعاد گوناگونی قابل طرح بود اما در گفتوگوی پیش رو، نگاهی تاریخی به تغییرات فضا و روشنگری در خصوص کارکرد اجتماعی و سیاسی آن نقطه عزیمت اصلی گفتوگو قرار گرفت. گفتوگوی مذبور ناظر بر دو بخش پیش و پس از انقلاب ۵۷ است که بخش دوم آن در برگیرنده دوره تاریخی دوره پساانقلاب است.
***
ـ جناب دکتر مدنیپور همانگونه که مستحضرید؛ با رخداد انقلاب ۵۷ و سرنگونی سلطنت پهلوی، حکم پایتختی تهران برای یک بار دیگر ابقا میشود. انقلابیون که حاکم بلامنازع پایتخت شده بودند در پی حذف و پاکسازی نشانهها و نمادهای به جای مانده از دوره پهلوی بر میآیند. مضاف بر نشانهها، انقلاب بر فضا، انسان و نسبت این دو نیز در تهران پساانقلاب اثر میگذارد. برای ما از تغییر ماهیت فضا در پایتخت طی دوره پس از انقلاب بگویید؟
باید در نظر داشت که رخدادهایی همچون انقلاب، طی مدت زمان کوتاهی منجر به تغییراتی گسترده در ساختار حکومتی و مدیریتی میشوند. موضوعاتی چون «فضا» و «الگوهای رفتاری» اما پدیدههایی نیستند که بر اساس رویکردهایی ایدئولوژیک به سرعت تغییر یابند. فضای شهری پس از انقلاب تا حد زیادی منبعث از استمرار عملکردهای شهری بود و بیش از آن که نگاههای «ایده سالارانه» بر آنها اثرگذار باشند، نگاه «فن سالارانه» بر آنها موثر بودند. از این رو در دوره پس از انقلاب شاهدیم که بزرگراه، مترو و دیگر پروژههای شهری که پیش از انقلاب نیز مطرح بودند، ادامه مییابند. اگرچه در این دوره مسجدهای زیادی ساخته شد و نمادهای میادین اصلی شهری تغییر کرد اما چارچوبهای اثرگذار بر روند توسعه شهرها ثابت ماند. به عنوان مثال، این شکل از خانهسازی پرزرق و برق در محدوده بالای شهر که نطفهاش به دوره پیش از انقلاب بازمیگردد، در دوره پس از انقلاب نه تنها محدود نشد که گسترش نیز یافت. یا آپارتماننشینی که پس از انقلاب تبدیل به الگوی فراگیر مسکن شهری شد. به عبارتی بخشی از آن چه که در تهران امروز شاهدیم، تداوم رشد یک شهر بزرگ در راستای تحولات ساختاری دراز مدت است، همچون رشد جمعیت، تحولات فناوری، پیچیدگی روزافزون نظام تولید و غیره. از این رو تهران شباهتهای بسیاری با سایر کلانشهرهای جهان دارد. در عین حال شاهد رخداد انقلابی هستیم که تا اندازهی زیادی سعی بر آن داشت تا مُهر و نشان خود را بر شهر بزند اما در عمل شهر و فضاهای شهری را نمیتوان در کوتاه مدت بر اساس باورهای ایدئولوژیک تغییر ماهوی داد و فضاها عملا وابسته به عملکردهای متنوع و پویایی است که برخی از آنها با یکدیگر همخوان و برخی دیگر ناهمخوان اند.
ـ مظروف اما در بازتعریف فضاهای عمومی تهران پساانقلاب چه نقشی داشت؟
فضاهای عمومی شهر آن بخش از شهر است که ظرفیت وانعطاف بیشتری برای بازتاب تغییرات و تنشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارد. پس از انقلاب، انتظار از فعالیتها و رفتارها در فضاهای عمومی تغییر یافت. این تغییر سبب اثرگذاری بر ویژگیها و شخصیت فضاهای عمومی شد. در این میان، فضا ماحصل نیازهای رو به تزاید جامعه، جهت دسترسی هر چه آزادتر به فضا از یک سو و از دیگر سوی، نگاه ایدئولوژیک به فضا شد. در چنین شرایطی امکان تداوم یا عدم تداوم فضا، ماحصل سازگاری ها و ناسازگاریها بود.
- واعظان شهری، امکان استفاده از فضا را در دستهبندیهای مختلفی همچون «ضروری»، «اختیاری» و «اجتماعی» معرفی میکنند. با رخداد انقلاب، شهر تهران همچون لباسی پشت و رو شده، بخشی از فعالیتهای جاری در فضاهای عمومیاش را به فضاهای خصوصیاش سوق میدهد و امر درونگرایی حضور و فعالیت انسان را قدرت میبخشد. نظر جنابعالی در خصوص چنین گزارهای چیست؟
باید در نظر داشت که یک درون گرایی ساختاری همواره در فرهنگ ایرانی از گذشته وجود داشته است. نه تنها در ایران حتی اگر عموم کشورهای خاورمیانه را بررسی کنید؛ کشورهایی که حتی تجربه چنین انقلابی را نداشتهاند، همچنان شاهدیم که به نسبت جوامع اروپایی درونگراتر هستند و این مساله منبعث از فرهنگ آنها است. اما نمیتوان ناقض آن بود که به سبب شرایطی که وجود داشت، اجازه و فرصت رخداد بخشی از رفتارها در فضاهای عمومی شهری کاهش یافت یا در اشکال جدیدی مورد بازتعریف قرار گرفت.
- با فاصله گرفتن از سالهای ابتدایی انقلاب و متعاقب آن سالهای جنگ، در دوره اصلاحات شاهد رونق گرفتن فضاهای عمومی در تهران هستیم. از نمونههای شاخص فضاسازی این دوره در راستای تقویت عرصه عمومی میتوان به «پارک هنرمندان» اشاره کرد. در سالهای بعدی نیز اگرچه بر کم و کیف فضاهای شهری تهران اضافه شد اما کارشناسانی معتقدند از نیمههای دهه ۸۰ جریانی مهندسی یا خنثیسازی فضا در تهران قدرت یافته است. نظر جنابعالی در خصوص چنین ادعایی چیست؟
بنده از دور شاهد رشد و توجه بیشتر به فضاهای عمومی در تهران بودهام، که به طور کلی روندی مثبت به نظر میرسد. البته این توجه گاهی با هدفهای تعالی اجتماعی همراه بوده، گاهی برای زیبا سازی و تفنن، گاهی هم در خدمت منافع تجاری واقتصادی است. از آنجا که فضاهای عمومی آیینه اجتماعاند می توان تاثیر نوسانات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در آنها دید. در کنار رشد این فضاها، محدودیتهایی هم برای کنترل فضا اعمال شده است. کنترل فضا، زمانی صورت میپذیرد که قصد دارید تا از رفتارهایی در فضا جلوگیری و رفتارهای دیگری را افزایش دهید. مقصودم کنترل فضا به معنای اعم آنست که در نقاط مختلفی از جهان معاصر قابل مشاهده و بررسی است، البته با درجات، اهداف و روشهای مختلف.
- برخی از فعالان حوزه شهری اما محدودیت فضا در تهران را پیرو نگاهی امنیتی و هژمونیک میدانند.
بدون شک چنین خواستگاههایی سبب بروز محدودیتهایی در فضا میشود. میدان «تیانانمن» پکن نمونه شاخص محدودیت فضا از نگاه امنیتی است. برای ورود به میدان، دستگاههای کارت خوانی در مبادی ورودی نصب شدهاند که هویت مراجعان را ضبط و ثبت میکند. به هر حال ساختار و مدیریت فضا، مسبب کنشها و رفتارهایی است که میتوانند موجب اعمال محدودیتهای در چگونگی و میزان استفاده از آن شوند.
- از اواخر دهه ۸۰ و به خصوص اوایل دهه ۹۰ جریانی «خصوصیسازی» یا «نیمه عمومیسازی» فضای شهری در تهران وارد مرحلهای جدید شد. سرمایهگذاری قابل توجه بخشهای دولتی، خصولتی و خصوصی با همسویی ساختار مدیریت شهری، سبب تاسیس پاساژها، مالها و مگامالهای متعدد در سطح تهران شد. همچنین در «فضاهای عمومی» بارگذاری پروژههای سرمایهگذاری مبتنی بر جریان مصرفگرایی، امکان حضور و استفاده همگان از چنین فضاهایی را که از پیش شرطهای ابتدایی تعریف فضاهای عمومی است را با اما و اگرهایی (محدودیتهایی) مواجه ساخته است. از این میل به خصوصی سازی فضاها در تهران برای ما بگویید؟
واقعیت آن است که میل به «خصوصیسازی» به میلی فراگیر در جهان امروز بدل شده است. در گذار از «دولتهای رفاه» به «دولتهای نئولیبرال» شاهد کاهش نقش دولتها و سازمانهای بخش عمومی در ساخت شهرها و اداره فضاها هستیم. به عبارتی این نقش به طور مشخص به بخش خصوصی انتقال یافته است و بخش خصوصی هم طبیعتا فضاهایی را شکل میدهد که بازده اقتصادی بیشتری داشته باشد. گرایش مورد اشاره در تهران از دو منظر قابل بررسی است؛ یکی از سوی سرمایهگذاران که تهران را برای سرمایهگذاری جذاب میدانند و دیگر تقاضای رو به تزاید استفاده از چنین فضاهایی از سوی طبقه متوسط و مرفه تهراننشین. وقتی بازار متولی اصلی ساخت فضاهای شهری میشود، او تعیین خواهد کرد چه چیز، کجا و چگونه شکل گیرد. از یاد نبریم که همواره سرمایهگذار به دنبال سود حداکثری است و در این میان بالطبع توزیع و دسترسی عادلانه به فضا شکل نخواهد گرفت.
- جناب دکتر مدنیپور در میان ساکنان تهران نظراتی متفاوت نسبت به این شهر وجود دارد. با این حال، عموم ساکنان را میتوان در دو دسته بندی، مبتنی بر نگاه خیر و شر نسبت به تهران تقسیمبندی کرد. دسته اول کسانی هستند که دلبستهی این شهرند و دلخواهشان ادامه دادن زندگی در این شهر است و غالبا به آیندهی این شهر با نگاهی امیدوارانه مینگرند اما دسته دوم را افرادی شکل میدهند که تهران را شهری دیستوپیایی میپندارند که درمان آن تنها واقعهای آخرالزمانی است. با توجه به مسایل و مشکلات راهبردی متعدد تهران، جنابعالی بطور شخصی در کدام یک از دو دسته مذبور جای دارید؟
بنده شخصا هر وقت که به تهران مسافرت می کنم آنچه که نظرم را به خود جلب میکند، آن سر زندگی و هیجانی است که در این شهر وجود دارد. حتی شلوغی تهران که خیلیها آن را دوست ندارند، برایم جالب است. به هر حال من در تهران به دنیا آمده و بزرگ شدهام. تهران برای من علیرغم تمام مشکلاتش، شهر دلپذیری است اما باید در نظر داشت که تهران من بیشتر از شهرِ زندگیِ روزمره، شهر خاطرهها است.
- و در مقام یک متخصص و شهرشناس، آینده شهر تهران را چگونه ارزیابی میکنید؟
مسلما تهران نیازمند بهبود، اصلاح و ارتقا موارد متعددی همچون؛ کیفیت هوا، حمل و نقل، خدمات و مواردی از این دست است. همانطور که بعضی شهرهای دیگر دنیا نشان دادهاند، پاسخ مناسب به این مشکلات از طریق مدیریت صحیح و مشارکت مردمی میسر است. در مکتب مدرنیسم میپنداشتند که با روشهای ضربتی میتوان مشکلات شهری را یک شبِ از سر راه برداشت. اما تاریخ نشان داده که رویارویی با پیچیدگیهای زندگی شهری، نیاز به دانش و عمل همکارانه، متداوم و بردبارانه دارد. بنابراین به جای نامیدی و دلسردی، آنچه که تهران موکدا به آن نیاز دارد آگاهی، امید و همکاری مردمی است. آینده تهران ارتباط مستقیم با مردمان این شهر دارد؛ بنده آینده تهران را به سبب وجود نیروی جوان، تحصیل کرده و علاقهمند، بالقوه آیندهای بهتر از آنچه که اکنون هست، میدانم.
پر بازدید ترین ها

خیابان امین السلطانی که قوام یافت
نویسنده : مریم میرزایی
از تهران به طهران مرا راهی نشان ده!
نویسنده : مجید منصور رضایی
طلوعِ پایتختیِ تهران
نویسنده : مجید منصور رضایی
طلوعِ پایتختیِ تهران (بخش دوم)
نویسنده : مجید منصور رضایی
کسوف؛ نگاهی به نسبت سینما رادیوسیتی...
نویسنده : سعید احمدیان
میدان توپخانه، جلوهگاه زندگی شهر
نویسنده : مهنام نجفی
گفتوگوی اختصاصی با دکتر اسکندر مخت...
نویسنده : مجید منصور رضایی
زنان در دارالخلافهی ناصری
نویسنده : صحرا زاهد
حافظه می سوزانی، چند؟
نویسنده : مجید منصور رضایی
گفتوگوی اختصاصی با دکتر اسکندر مخت...
نویسنده : مجید منصور رضایی
مالها، مصرف فضا یا فضای مصرفی
نویسنده : کیارش کاظمی
مالوپاساژ؛ به مثابه زمین بازی
نویسنده : مجید منصور رضایی
ارزشی به نام «اکباتانی بودن»
نویسنده : حامد ولدخانی
گفتوگوی اختصاصی با دکتر اسکندر مخت...
نویسنده : مجید منصور رضایی