چندگانهای برای خوانش تهران، یکم ـ دارالخلافهی ناصـری

حالا چه تهران اگزازپام یا سیتالوپرام، اسارتگریا رهاییبخش، زشت یا زیبا - قریب به 230 سال است که تاب آورده پایتختیِ سرزمین را، ایران را. سرزمینی که از پس تاراجش به دست محمودافغان، بازپسگیریاش بهوسیلهی نادرشاهِ فاتح و سلطنتِ شاهی بر آن که وکیلالرعایا خوانده میشد، این آقامحمدخان جوان بود که از پسِ درگیریهای فراوان، قوای زندیه را شکست و در روستا ـ شهرِ نهچندان پرناموآوازهای به نام تهران، جلوس كرد بر اورنگ پادشاهی و تهران را به پایتختی سلطنت قاجار برگزید.
روستا ـ شهری با چهار کیلومترمربع مساحت و در حدود 15هزار نفر جمعیت ـ واقع در بخش جنوبی کوه البرز و شمال ری، از سوی آقامحمدخان قاجار به پایتختی برگزیده شد. پایتختی که حالا با هفتصد کیلومترمربع مساحت، ۹ میلیون نفر جمعیت، فاقد کلیتی کلان، بهشدت گریزپذیر و ساختارشکن است که از برهمنهیِ موضعهایی چون شمال و جنوب، شرق و غرب، بافت قدیم و بافت جدید، سکونتگاههای رسمی و غیررسمی، خیابان و اتوبان، بازار و پاساژ، مسجد و دانشگاه، قهوهخانه و کافه، خانه و برج با موضوعهایی ریز و درشت و خوب و بد که در طول زمان به آن اضافه و کم میشوند، شکل گرفته است.
مسالهی پایتختی تهران بیش از آنکه نیازمند توسعه و شبهتوسعههای گاهوبیگاه و جاوبیجایش باشد، نیازمند شکلگیری گفتمانی با لهجه، معنا و شخصیتِ خود است و این مهم میسر نمیشود جز با ایجاد بستری برای نزدیکشدن و شناخت ابژهی تهران در محور زمان؛ زیرا نمیتوان و نباید یکدفعه از «پارکوی» شروع کرد و در پسِ آن ریشهی بی هویتیِ محلهای در گوشهای از شهر را به مهاجرتپذیری و توسعهی بیرویهی تهران در مقام یک امر ایجابی دوخت و خطوربط داد. از این نظرگاه، لازم است ابژهی تهران در سطوح و ساحتهای مختلفی محل شناخت و تاملات شخصی و گروهی قرار گیرد و با مردم و برای مردم دربارهی این شهر سخن گفته شود؛ زیرا شهر و جامعهی شهری، به شکلی بیواسطه باهم مرتبطاند و بسیاری از جنبههای اساسی زندگیمان در گرو چگونگی و کیفیت این حضور در شهر است.
برای خوانش تهران باید تهران را ذیل دورههای تاریخی، مبتنی بر کُرونولوژیاش و هر دوره را مبتنی بر ابزار تحلیلی و در بستر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی خود محل تامل و مداقه قرار داد. از این رو، در بخش «تهرانوشهر» گروه مطالعاتی شنبهشهر برآنیم تا ضمن شناسایی مهمترین دورههای تاریخی پایتخت، تهران را صدا زنیم تا ببینم تهران در هر دوره از چه کمّ و کیفی برخوردار بوده و کجای زندگیِ مردمانش حضور داشته است؟
در پرونده یکم از بخش «تهرانوشهر» با عنوان «دارالخلافهی ناصری» به سراغ تهرانِ «دوره ناصری» خواهیم رفت؛ تهرانی حدفاصل دورهی پادشاهی ناصرالدینشاه. دورهای ۵۰ ساله که طی آن تهران ذیل جنبش عمومی تجددخواهی، بهتدریج توسعه مییابد، تاجاییکه ساختارِ شهرِ به جای مانده از دورهی طهماسبی بطورکلی تغییر و تهران براساس طرحی از پیش اندیشیده شده تا آن سوی حصار قدیمی تهران طهماسبی گسترش مییابد. از دل این تغییرات، تهرانی جدید با نام «دارالخلافهی ناصری» متولد شد؛ تهرانی با ۱۹ کیلومترمربع مساحت.
پرونده «دارالخلافهی ناصری» ذیل روشنگری دربارهی این سوال جان خواهد یافت که «وقتی از دارالخلافهی ناصری حرف میزنیم، اساسا از کدام تهران حرف میزنیم؟» از این رو مطالب و نوشتههای پرونده، آنهنگام که در هر دو سطحِ کلیات یا جزئیات دربارهی این تهران سخن میگویند، بیش از حال و روزِ امروز این محدوده در شهر، بر بازشناسیِ ماهیتِ تهران ناصری همت خواهند گمارد.
بخش تهرانپژوهی - پرونده دارالخلافه ناصری
پر بازدید ترین ها

خیابان امین السلطانی که قوام یافت
نویسنده : مریم میرزایی
از تهران به طهران مرا راهی نشان ده!
نویسنده : مجید منصور رضایی
طلوعِ پایتختیِ تهران
نویسنده : مجید منصور رضایی
طلوعِ پایتختیِ تهران (بخش دوم)
نویسنده : مجید منصور رضایی
کسوف؛ نگاهی به نسبت سینما رادیوسیتی...
نویسنده : سعید احمدیان
میدان توپخانه، جلوهگاه زندگی شهر
نویسنده : مهنام نجفی
گفتوگوی اختصاصی با دکتر اسکندر مخت...
نویسنده : مجید منصور رضایی
زنان در دارالخلافهی ناصری
نویسنده : صحرا زاهد
حافظه می سوزانی، چند؟
نویسنده : مجید منصور رضایی
گفتوگوی اختصاصی با دکتر اسکندر مخت...
نویسنده : مجید منصور رضایی
مالها، مصرف فضا یا فضای مصرفی
نویسنده : کیارش کاظمی
مالوپاساژ؛ به مثابه زمین بازی
نویسنده : مجید منصور رضایی
ارزشی به نام «اکباتانی بودن»
نویسنده : حامد ولدخانی
گفتوگوی اختصاصی با دکتر اسکندر مخت...
نویسنده : مجید منصور رضایی