به بهانهی روز تهران - پایتختی در حد فاصل یوتوپیا تا دیسوتوپیا

امروز ۱۴ مهر است؛ روز تهران.
روزی که همراه شد با اولین بارش پاییزیِ تهران و بی شک بسیاری از عشاق، این روز در بطن شهر یکدیگر را ملاقات خواهند کرد.
شهری، حدفاصل یوتوپیا تا دیسوتوپیا که گویی تنها راه نجات از آن واقعهای آخرالزمانی باشد.
آقا محمدخان بود که پس از شکست قوای زندیه، بر ده تهران از راه قنات وارد شد، تاجگذاری کرد و آن را به پایتختی برگزید. دهی کوچک در شمال ری باستانی که شاه طهماسب در گذار از قزوین به اصفهان، دیواری به مساحت ۴کیلومترمربع به دور آن کشید. حالا اما قریب به ۲۳۳سال از پایتختی تهران بر این سرزمین میگذرد و تهران طی این مدت به کلانشهری با ۷۰۰ کیلومترمربع مساحت بدل گشته که قریب به ۱۰ درصد جمعیت کشور را در داخل مناطق ۲۲گانهاش و حدود ۱۵درصد همین جمعیت را در محدوده شهریاش سکنی داده است.
این پرسش که چرا آقامحمدخان در میان پرشمار شهرهای تاریخی، ثروتمند و پررونق زمانه، تن به پایتختی ده ـ شهری، نهچندان متمدن، خوشنام و تا حدی ناشناخته در پهنهی سرزمینی ایران میدهد، ازجمله سؤالاتی است که بیش از پاسخیهایی منطقی، نیازمند تخیل است.
دهِ تهران، کوچک و بیتجربه بافاصلهای معنادار از قرنها ریشه و عقبهی شهرنشینیِ این سرزمین در اواخر قرن دوازدهم هجری شمسی، در حالی مقام پایتختیِ سرزمینی کهن را عهده دار میشود که امیدها برای بقاء و حفظ کلیتش با ابهام، شک و تشتت همراه است. در این میان، تهران نقش آن یوتوپیای رهاییبخشی را ایفا میکند که ضمن حفاظت از یکپارچگی و کلیت سرزمین، با گشادهرویی امکان پذیرش و بازنگری ساختار پیچیدهی قوانین، نسبتها و عرفهای جامعهای سنتی را امکانپذیر میسازد. یوتوپیایی که اگرچه رگههایی تکامل یافتهای از سرزمین کهن را با خود به همراه دارد اما در ارتباطی مستمر، عصریت زمانه را نیز مورد رصد قرار داده و در مواردی دست به تلفیق، ترکیب و یا پذیرش آنها زده است. از این منظر، میتوان ادعا داشت که تهران همواره معنای خود را وامدار تغییر و پذیرش بوده و هست، پذیرش عصریت و روح زمانه.
در عهد ناصری؛ تهران با فراگیرترین بخش از تغییراتاش به لحاظ کالبدی و فضایی مواجه شد. مبتنی بر ایدهی خلقِ تهران ناصری، دیوارهای دارالخلافهی تهران فرو میریزند و دیوارهایی بلند در جایی دورتر بنا می شوند. دیوارهایی که در درون خود طیف متنوعی از فضاهایی جدید و نو همچون؛ خیابان، میدان، مدرسه، تئاتر، بانک، عکاسخانه، موزه، کافه، هتل و … را جای میدهند. مبتنی بر تغییرات یاد شده، مساحت تهران از ۴ کیلومتر به ۱۹ کیلومترمربع میرسد. در ارتباطی دیالکتیک با توسعهی این چنینی از پایتخت و به پشتیبانیِ فضاهای نویناش، سبک و شیوهی زندگی ساکنان تهران نیز دستخوش تغییر شد. شهر، کارکردِ پرسشی و شکاک خود به امور را در جامعهی ایرانی در پرتو حمایتِ فضاهایِ تازه رونق یافتهاش بروز و پایتختنشینان و همپای ایشان، ساکنان دیگر شهرهای بزرگ، خواستارِ خواستههایی عمومی و مدنی چون؛ کاهش فاصله بین عوام و خاص، اجرای قانون و برقراری عدل میشوند.
تهران؛ پایتخت قاجاری که تمام ارج و قرب و القاب خود را از سرِ مِهر و توجهی این خاندان کسب نموده بود، با چرخشی به سوی مردم فریاد مشروطه خواهی سر میدهد. این چرخش و کارکرد، آغازی بر کنش سیاسی و اجتماعیِ شهر ـ پایتخت ایرانی است. گویی تهران، به ناگه به آن سوژهی رهاییبخش جامعهی ایرانی بدل میشود که تا همیشهی تاریخ، معنایش را در همین کارکرد میجوید، رهاییبخشی.
با فتح تهران توسط رضاخان در آخرین سال قرن سیزدهم هجری شمسی و به دنبال آن تاجگذاری و تشکیل حکومت پهلوی در ۱۳۰۴ه.ش، برای اولین بار در تاریخ این سرزمین کهن، پایتختیِ شهری به جای مانده از حکومت پیشین تایید شده و حکماش ابقاء می شود.
ابقاء حکمِ پایتختی تهران برای شهر با جستجو و خلق معناهای جدید همراه است. به سال ۱۳۱۱ه.ش دیوارهای دارالخلافه ناصری که چندی پیش به بهانه توسعه بنا گشته بودند، فرو میریزند، تهران توسعه مییابد و مساحتش از ۱۹کیلومتر به ۴۳ کیلومتر مربع میرسد. بر روی خرابههای دیوار شمالی تهران، خیابان شرقی ـ غربی به نام شاهرضا (انقلاب) و در بخش شمال غربی این خیابان، نهادی مدرن به نام دانشگاه تهران بنا میشود. اَشکال دیگری از این خیابانها و نهادهای مدرن در سرتاسر دوره پهلوی به سرعت در شهر تکثیر میشوند و تهران که پس از شکست جنبش مشروطه همچنان دنبال کسب فرصتی جهت اثبات کارکرد رهاییبخشی خود بود به سال ۱۳۵۷ه.ش، بار دیگر به پشتیبانی خیابانها، نهادهای مدرن و فضاهای عمومیاش، هر آنچه شاه و پادشاهی بود را دود کرده و به هوا میفرستد.
با پیروزی انقلاب ۵۷ و به دنبال آن تشکیل حکومت جمهوری اسلامی ایران، ابقاء حکمِ پایتختی تهران توسط رهبران حکومت مورد پذیرش قرار میگیرد. مبتنی بر این تصمیم، منزلت رهایی بخشی و حقانیت پایتختی تهران در حافظهی جمعی و تاریخیِ جامعهی ایرانی بیش از پیش تقویت میشود. اما در میانهی این تغییرات و جابجاییهای بزرگ، تهران همچون آن قماربازی است که با تمام و تنها داشتهاش ـ پایتختیاش ـ دست به قمارِ زندگی در پس و پیش رویدادهای سیاسی ـ اجتماعیِ تاریخ معاصر میزند. قماری که در جایی، مکانی و زمانی میتوانست تنها داشتهی تهران، همانا پایتختیاش را برای همیشه دود کرده و به هوا بفرستد. آنهم در دورهای که یکی از ناپایدارترین، متکثرترین و در عین حال انتزاعیترین دورههای تاریخی به شمار میرفت.
با این وجود، پایتخت جوان ایران در بطن همین روزگار، جنگ جهانی دوم را از خلال کنفرانس تهران به سال ۱۳۲۴ه.ش خاتمه، نفت را ملی، کودتای ۲۸ مرداد را تجربه و از حوزههای فرهنگی و اجتماعی جامعه چون؛ سینما، موسیقی، تئاتر، مجسمهسازی، معماری پشتیبانی میکند. تهران است که از خلال تجربهی روزمره در بستر خیابانها، میدانها و حوزههای عمومیاش، انقلابی شهری را به ثمر میرساند، همپای خرمشهر، ۸ سال جنگ و همپای مردم، ۸ سال تحریم را تاب میآورد. تهران تجلی کالبدی ـ فضایی جامعهی معاصر ایرانی است.
اما این تمام تهران نبود و نیست. از جایی، زمانی و مکانی، تهران همسو با سویههای خیر و رهایی بخشش با سویههایی عبوس و شَر نیز همراهی داشته است. سویههایی که بیش از وجوه خیر تهران، حالا توسعه و قوت یافتهاند. اگرچه این رخداد در محور زمان به تدریج رخ داده اما در دهههای اخیر، شَرِ تهران چنان متورم و فراگیر شده که گویی در حال تبدیل شدن به دیسوتوپیای جامعه ایرانی است. تهران، حالا دههها است که از عصریت فاصله گرفته و چون الگوییقدیمی، نخنما و ناکارآمد به جای مانده از دورهی ناصری، همچنان معنایش را در تغییر جستجو میکند. تلاشی بی اثر که سبب بیمعنایی و افزایش فاصلهی مردمان تهران نسبت به یکدیگر و نسبت به تهران شده است.
پر بازدید ترین ها

خیابان امین السلطانی که قوام یافت
نویسنده : مریم میرزایی
از تهران به طهران مرا راهی نشان ده!
نویسنده : مجید منصور رضایی
طلوعِ پایتختیِ تهران
نویسنده : مجید منصور رضایی
طلوعِ پایتختیِ تهران (بخش دوم)
نویسنده : مجید منصور رضایی
کسوف؛ نگاهی به نسبت سینما رادیوسیتی...
نویسنده : سعید احمدیان
میدان توپخانه، جلوهگاه زندگی شهر
نویسنده : مهنام نجفی
گفتوگوی اختصاصی با دکتر اسکندر مخت...
نویسنده : مجید منصور رضایی
زنان در دارالخلافهی ناصری
نویسنده : صحرا زاهد
حافظه می سوزانی، چند؟
نویسنده : مجید منصور رضایی
گفتوگوی اختصاصی با دکتر اسکندر مخت...
نویسنده : مجید منصور رضایی
مالها، مصرف فضا یا فضای مصرفی
نویسنده : کیارش کاظمی
مالوپاساژ؛ به مثابه زمین بازی
نویسنده : مجید منصور رضایی
ارزشی به نام «اکباتانی بودن»
نویسنده : حامد ولدخانی
گفتوگوی اختصاصی با دکتر اسکندر مخت...
نویسنده : مجید منصور رضایی